بیانیۀ هنرمند؛ چند راهنمایی کوتاه و سریع (۱)
دربارۀ ضرورت، هدف، معنا، و نحوۀ نگارش بیانیه یا گزارۀ هنرمند، نظرهای متعدد و مختلفی وجود دارد که بسیاری از آنها در مبانی اولیه اشتراکات فراوانی دارند و تنها در جزییات با هم فرق میکنند. آنچه در ادامه به عنوان اولین بخش از مجموعه مقالات کوتاه در این باره – که به تدریج در اینجا منتشر خواهند شد – میبینید، به همین سیاق، منعکسکنندۀ نظرات و راهنماییهای نویسنده از منظری خاص دربارۀ این موضوع است. اولین مقاله از این مجموعه، به صورت خلاصه کلیدیترین ملاحظات در این زمینه را ذکر و معرفی میکند. در مقالات آینده، این مبانی به صورت جامع و مفصل مورد بحث قرار خواهند گرفت.
اهمیتی ندارد افراد از چه طریقی دربارۀ شما یا هنرتان مطلع میشوند، هر کدام از آنها علاقمند باشند بیشتر بدانند شروع به جستجوی اطلاعات خواهند کرد، معمولاً به صورت آنلاین و از طریق موتورهای جستجو. و اینجاست که بیانیۀ هنریِ شما یا بخش “دربارۀ هنر من” بر روی وبسایت یا صفحات رسانههای اجتماعیتان اهمیت پیدا میکند. چه این ایده را دوست داشته باشید یا نه که دربارۀ هنرتان حرف بزنید، موضوعی است که دیر یا زود باید با آن روبهرو شوید. چرا؟ چون شما تنها کسی هستید که از کل ماجرا خبر دارد. با این مقدمه، آنچه در ادامه میخوانید یک راهنمای سریع و آسان برای نوشتن بیانیهای است که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، بفهمند، و تحسینش کنند …
کوتاهش کنید. یک بیانیۀ هنریِ خوب، هنر شما را سریع معرفی میکند، بنابراین خوانندگان با خواندن آن در مقایسه با زمانی که اولین بار چشمشان به آثار شما میافتد، از طُرق ملموستر و بامعناتری میتوانند بلافاصله به آنها نگاه کنند، با آنها ارتباط برقرار کنند، و از آنها لذت ببرند. ۱۵۰ تا ۲۵۰ کلمه (حدود نصف صفحۀ تایپشده) محتوای کافی برای بیان نکات اصلی در اکثر بیانیههای خوب است.
سادهاش کنید. همۀ آنچه آدمها نیاز دارند، یک معرفی و درک اولیه و اساسی از هنر شماست. شما احتمالاً از قبل میدانید مردم تمایل دارند چه سوالهایی را بیشتر از همه از شما بپرسند و چه جوابهایی بهتر از همه به کار آنها میآید. همان اطلاعات را در بیانیه بگنجانید تا شروع خوبی داشته باشید.
فکر کنید مخاطبهایتان کاملاً غریبهاند. اگر مثل همۀ هنرمندها باشید، دوست دارید طرفدارهایتان را زیادتر کنید. آنهایی که همین حالا هم هنر شما را میشناسند و میفهمند نیاز به کمک ندارند، یا اگر دارند، میدانند از چه طریقی به اطلاعات دست پیدا کنند. آنهایی که برای اولین بار با آثار شما مواجه میشوند احتیاج به کمک دارند. آنها کسانی هستند که شما میخواهید برایشان بنویسید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
مطمئن شوید همه میتوانند بیانیۀ شما را بفهمند. با زبان روزمرۀ قابل فهم بنویسید و از واژههای پیچیدۀ هنری یا اصطلاحات خاص فنی که تنها خوانندگانی که تحصیلات هنری دارند با آنها آشنا هستند پرهیز کنید. شما هرگز نمیدانید چه کسی از بین خوانندگان شما پتانسیل آن را دارد که تبدیل به یک طرفدار، یک فالوئر، یک حامی، و بهخصوص یک خریدار کارهای شما بشود. یک بیانۀ هنریِ قابل فهم این احتمالها را زیاد میکند.
از توجه مردم به هنرتان استقبال کنید. به خوانندههایتان نشان بدهید ارتباط برقرار کردن با آنها برایتان اهمیت دارد و میخواهید مطمئن شوید هنرتان معنایی برای آنها دارد و احساس اولیهای نسبت به آن دارند.
نوشتهتان لحن گفتوگو داشته باشد. چنان بنویسید که گویی کنار خواننده ایستادهاید و با او دربارۀ هنرتان حرف میزنید. این بدان معناست که در نقش اول شخص بنویسید، نه سوم شخص. وقتی به خودتان اشاره میکنید، از ضمیرهای “من”، “مرا” و “متعلق به من” استفاده کنید، نه ضمائری مثل “او”، “متعلق به او”، … .
به این سوال، جواب بدهید: “برای منِ خواننده چه چیزی در آن هست؟” آدمهایی که میبینند در هنر شما چیزی هست که میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، زمان بیشتری برای نگاه کردن و یاد گرفتن دربارۀ آن صرف میکنند.
مثبت بمانید. مردم وقتی به هنر شما نگاه میکنند، به بیانیۀ هنریتان هم فکر میکنند. شما میخواهید تجربیات آنها مثبت باشد. برای مثال، به جای آن که بگویید “هنر من دربارۀ استثمار و رنج است،” بگویید “هنر من دربارۀ پایان نهادن بر استثمار و رنج است.”
هنرتان را از هنر دیگران متمایز کنید. دربارۀ ارزش یا خصوصیت نامحسوس آن حرف بزنید. چه چیزی آن را خاص میکند؟ چه چیزی آن را منحصربهفرد میسازد؟ واجد چه خصوصیتی است که آثار هنری مشابه آن فاقدش هستند؟
دربارۀ “چیزهایی بیشتر” از آنچه به چشم میآید حرف بزنید. اثر هنری شما علاوه بر آن چیزی که ظاهر آن نشان میدهد، نماد چه چیزی است؟ چه چیزی را بازنمایی میکند؟ چه معنایی را میرساند؟
بیانیهتان را فقط به خودتان منحصر کنید. بیانیۀ هنریتان باید صددرصد دربارۀ هنر شما باشد، و نه هیچ کس دیگری. اشاره به نام هنرمندان دیگر به هر طریقی، توجه خواننده را از شما منحرف و متوجه آنها میکند.
به خوانندگان آزادی کامل بدهید که با هنرتان درگیر شوند، آن را تجربه کنند، از آن لذت ببرند، و تفسیرش کنند. دربارۀ آن صحبت کنید که هنرتان چه معنایی برای شما دارد به جای آن که به مردم بگویید چه معنایی باید برای آنها داشته باشد، یا چطور باید به آن نگاه کنند، یا دربارۀ آن چه فکر کنند، … .
هنرتان را نقد نکنید. این کار را به عهدۀ منتقدین و نویسندگان ستون مرور کارنماهای مطبوعات بگذارید. هدف یک بیانیۀ خوب آن است که هنر شما را معرفی کند یا توضیح دهد، نه آن که به شکلی سوبژکتیو آن را داوری یا ارزشیابی کند. به واقعیتها وفادار بمانید.
اگر نمیتوانید بنویسید یا برای بیان هنرتان در قالب کلمات با مشکل مواجه هستید، از یک متخصص بخواهید این کار را انجام بدهد. برای بسیاری از هنرمندان دشوار است که اطلاعات اساسی، ویژگیها یا معنای هنرشان را در قالب کلمات بیان کنند. اگر شما یکی از آن افراد هستید، به صورت جدی به آن فکر کنید که از یک نویسندۀ حرفهای در این زمینه کمک بخواهید.